گاهی اوقات بهنظر میرسد سرعت عبور عمر بیش زیاد شده است. وقتی ما کودک هستیم، زمان بهکندی میگذرد و همراهبا سفرهای بیپایان و تعطیلات تابستانی تمامنشدنی، گویی تا قدیم تو این زمان خواهیم ماند. اما هنگام بزرگسالی حس میکنیم که زمان با سرعت وحشتناکی در حال عبور است و هرسال عیدها و تولدها سریعتر از سال قبل فرا میرسند.
اما شاید لازم نباشد این طور احساسی داشته باشید. تجربیات ما از زمان انعطافپذیر است؛ زمان تو فداکار از موقعیتها زننده و در برخی از مواقع، آهسته میگذرد. حتی شرایط آگاهانهی تغییریافتهای (بسان تاثیر داروهای روانگردان، موقعیتهای تروماتیک، خواه خودکارشدن حرکت درون ورزشکاران) بود دارد که در آنها بی مانند عاطفه میکند سرعت عبور زمان بهشدت اندک شده است. بنابراین شاید ازطریق دریافتن فرایندهای روانشناختی پشتصحنهی تجربیات متفاوت از زمان، ما بتوانیم تاحدودی از سرعت عبور زمان اندک کنیم.مقالههای مرتبط:چرا با افزودن سن، زمان سریعتر میگذرد؟چرا با افزایش سن تخیل میکنیم زمان سریعتر میگذرد؟داستان قرصی که ادعای افزایش کشش عمر را دارد
استیو تیلور درون کتابی با عنوان «خلق کردن زمان»، بوسیله چندین قاعده پایهای زمانِ روانشناختی اشاره میکند که بیشتر افراد آن را امتحان میکنند. یکی این است که وقتی ما بزرگتر میشویم، حس میکنیم زمان سریعتر میگذرد. مورد دوم همچنین این است که وقتی ما در معرض محیطها و تجربیات متاخر قرار میگیریم، بهنظر میرسد زمان آهستهتر میگذرد. این دو قانون، یک عامل پشتصحنه دارند: رابطهی بین تجربهی ما از زمان و ارج اطلاعاتی که ذهن ما پردازش میکند. هرچه ذهن ما اطلاعات جدیدی بگیرد، گذر زمان کندتر خواهد شد.
این فرمان تاحدودی توضیح میدهد که چرا زمان در دوران کودکی دیر میگذرد درحالیکه درهنگام بزرگسالی حس میکنیم بهسرعت درحال گذر است. برای کودکان، دنیا مکانی شگفتانگیز است؛ پر از تجربهها و احساسات جدید. همانطور که ما بزرگتر میشویم، تجربههای کمتری خواهیم داشت و جهان دوروبر ما آشنا و آشناتر میشود. ما دربرابر تجربههای خویش حساسیتزدایی میشویم و بنابراین اطلاعات کمتری پردازش میکنیم و بهنظر میرسد زمان سریعتر میگذرد. دراینراستا، برخی از دانشمندان نیز بوسیله مسئلهی نسبیبودن اعتقاد دارند: با تکثیر سن، هر پیرامون از زمان، درصد کمتری از کل دوران زندگی ما را تشکیل میدهد و موجب ایجاد درک گذشت سریع زمان داخل مردم میشود.
بنابراین تجربهی ما از زمان باید در محیطهای ناآشنا گسترش یابد. زیرا این همانجایی است که حافظه ما نسبتبه حالت معمول، معلومات بیشتری را پردازش خواهد کرد. هنگامیکه شما به یک ناحیه خارجی عروج میکنید، نسبتبه جهان اطراف خود بیش حساستر هستید. همهچیز ناآشنا است، بنابراین توجه بیشتری را صرف آنها میکنید و اطلاعات بسیار بیشتری دریافت میکنید؛ همچنین وقتی یک روز را در یک دورهی آموزشی میگذرانید، مطالب جدیدی فرا میگیرید و با گروهی از افراد ناآشنا همراه هستید. چنانچه همان روز را درون خانه میماندید و بوسیله کارهای معمول خود مبتلا میشدید، حس میکردید که زمان سریعتر میگذرد.
درزمینهی اینکه چگونه میتوانیم تجربهی خویشتن از زمان را گسترش دهیم، مطالب ذکرشده منجربه دو پیشنهاد ساده میشود: نخست، ازآنجاکه میدانیم آشنابودن سبب حس عفو زمان سریعتر میشود، میتوانیم با رویارویی با تجربههای تازهتر، از شدت این حس کم کنیم. تجربههایی قرین سفر به مناطق جدید، درگیری با چالشهای جدید، ملاقات با افراد جدید، رویارویی با اطلاعات، سرگرمیها و مهارتهای تازه میتوانند مؤثر باشند. این تجربهها موجب تکثیر مقدار اطلاعاتی میشوند که مغز ما پردازش میکند و تجربهی ما از گذر زمان را گسترش میدهند.
مورد دوم که اثربخشی بیشتری اندوه دارد، تلاش درجهت تکثیر آگاهی ذهن است. ذهنآگاهی بهمفهوم طلبیدن طولانی توجه خود به یک تجربه است؛ به چیزی که میبینیم، احساس میکنیم، میچشیم، میبوییم یا میشنویم.
این بدانمعنا است که بهجای تمرکز بر افکار خود، ازطریق حسها و تجربهی خود زندگی کنیم. این رویکرد متفاوتی برای اجتناب از آشنابودن است و بادنبالکردن تجربههای جدید اتفاق نمیافتد؛ بلکه با تبدیل نگرش ما نسبتبه تجربهها رخ میدهد. بهعنوان مثال، وقتی هنگام صبح دوش میگیرید، بهجای اینکه بگذارید ذهن شما روی مسائلی که صبر است امروز عمل دهید خواه کارهایی که دیشب اجرا دادهاید، تمرکز کند، سعی کنید توجه خود را به کاری که درون حال انجام آن هستید، جلب کنید و از دریافتن پاشش آب و حس گرما و آرامشی که همراه آن است، آگاه شوید. خواه در مسیر بازگشت از نگرش کار به منزل، در اتوبوس یا قطار بهجای فرورفتن در فکر مسائلی که با آن سرکار برخورد کردهاید، به آسمان بنگرید، به خانهها و ساختمانهایی که از آنها گذر میکنید و از وجود داشتن خویشتن داخل آنجا و گذر از میان آنها آگاه باشید.
وقتی درحال انجام کارهایی بسان کوتاهکردن چمنها یا شستن ظرفها هستید، با هدفون به موسیقی گوش نکنید یا دستور ندهید افکار بیهوده باخبر ذهن شما شود. توجه خود را بوسیله اشیاء و پدیدههایی که اطراف شما است و احساسهای فیزیکی که درون حال تجربهی آنها هستید، احضار کنید. علاوهبر اینکه ایفا این کارها لذتبخش میشود، شما متوجه میشوید این محل آزاد و هشیار دارای خاصیت گسترش زمان است؛ در مدت ذهنآگاهی قیمت اطلاعاتی را که پردازش میکنیم، اضافه میدهد.
از این دیدگاه ما مجبور نیستیم که به زمان بوسیله چشم یک متخاصم نگاه کنیم. تاحدودی میتوانیم تجربهی خود از گذر زمان را دریافتن و کنترل کنیم. بسیاری از ما سعی میکنیم با نوشیدن غذاهای خوب و ورزش کشش عمر خود را افزایش دهیم؛ که البته معقول است. ولی ما میتوانیم بوسیله روش دیگری نیز ارج زمانیکه داخل عمر خویشتن تجربه میکنیم را اضافه دهیم: با گسترش تجربهی خود از زمان.بیشتر بخوانید:زمانی سفردوستی، مصیبت روانی تلقی میشدبا ۱۰ مورد از عجیبترین اختلالات روانی آشنا شوید (بخش شروع)آدم پیوسته تحتتأثیر افکاری قرار دارد که از وجودشان بیخبر استدر چه سنی زیاد از قدیم خوشبین هستیم؟کوری گیاهی؛ چرا نمیتوانیم گیاهان را ببینیم؟
اما شاید لازم نباشد این طور احساسی داشته باشید. تجربیات ما از زمان انعطافپذیر است؛ زمان تو فداکار از موقعیتها زننده و در برخی از مواقع، آهسته میگذرد. حتی شرایط آگاهانهی تغییریافتهای (بسان تاثیر داروهای روانگردان، موقعیتهای تروماتیک، خواه خودکارشدن حرکت درون ورزشکاران) بود دارد که در آنها بی مانند عاطفه میکند سرعت عبور زمان بهشدت اندک شده است. بنابراین شاید ازطریق دریافتن فرایندهای روانشناختی پشتصحنهی تجربیات متفاوت از زمان، ما بتوانیم تاحدودی از سرعت عبور زمان اندک کنیم.مقالههای مرتبط:چرا با افزودن سن، زمان سریعتر میگذرد؟چرا با افزایش سن تخیل میکنیم زمان سریعتر میگذرد؟داستان قرصی که ادعای افزایش کشش عمر را دارد
استیو تیلور درون کتابی با عنوان «خلق کردن زمان»، بوسیله چندین قاعده پایهای زمانِ روانشناختی اشاره میکند که بیشتر افراد آن را امتحان میکنند. یکی این است که وقتی ما بزرگتر میشویم، حس میکنیم زمان سریعتر میگذرد. مورد دوم همچنین این است که وقتی ما در معرض محیطها و تجربیات متاخر قرار میگیریم، بهنظر میرسد زمان آهستهتر میگذرد. این دو قانون، یک عامل پشتصحنه دارند: رابطهی بین تجربهی ما از زمان و ارج اطلاعاتی که ذهن ما پردازش میکند. هرچه ذهن ما اطلاعات جدیدی بگیرد، گذر زمان کندتر خواهد شد.
این فرمان تاحدودی توضیح میدهد که چرا زمان در دوران کودکی دیر میگذرد درحالیکه درهنگام بزرگسالی حس میکنیم بهسرعت درحال گذر است. برای کودکان، دنیا مکانی شگفتانگیز است؛ پر از تجربهها و احساسات جدید. همانطور که ما بزرگتر میشویم، تجربههای کمتری خواهیم داشت و جهان دوروبر ما آشنا و آشناتر میشود. ما دربرابر تجربههای خویش حساسیتزدایی میشویم و بنابراین اطلاعات کمتری پردازش میکنیم و بهنظر میرسد زمان سریعتر میگذرد. دراینراستا، برخی از دانشمندان نیز بوسیله مسئلهی نسبیبودن اعتقاد دارند: با تکثیر سن، هر پیرامون از زمان، درصد کمتری از کل دوران زندگی ما را تشکیل میدهد و موجب ایجاد درک گذشت سریع زمان داخل مردم میشود.
بنابراین تجربهی ما از زمان باید در محیطهای ناآشنا گسترش یابد. زیرا این همانجایی است که حافظه ما نسبتبه حالت معمول، معلومات بیشتری را پردازش خواهد کرد. هنگامیکه شما به یک ناحیه خارجی عروج میکنید، نسبتبه جهان اطراف خود بیش حساستر هستید. همهچیز ناآشنا است، بنابراین توجه بیشتری را صرف آنها میکنید و اطلاعات بسیار بیشتری دریافت میکنید؛ همچنین وقتی یک روز را در یک دورهی آموزشی میگذرانید، مطالب جدیدی فرا میگیرید و با گروهی از افراد ناآشنا همراه هستید. چنانچه همان روز را درون خانه میماندید و بوسیله کارهای معمول خود مبتلا میشدید، حس میکردید که زمان سریعتر میگذرد.
درزمینهی اینکه چگونه میتوانیم تجربهی خویشتن از زمان را گسترش دهیم، مطالب ذکرشده منجربه دو پیشنهاد ساده میشود: نخست، ازآنجاکه میدانیم آشنابودن سبب حس عفو زمان سریعتر میشود، میتوانیم با رویارویی با تجربههای تازهتر، از شدت این حس کم کنیم. تجربههایی قرین سفر به مناطق جدید، درگیری با چالشهای جدید، ملاقات با افراد جدید، رویارویی با اطلاعات، سرگرمیها و مهارتهای تازه میتوانند مؤثر باشند. این تجربهها موجب تکثیر مقدار اطلاعاتی میشوند که مغز ما پردازش میکند و تجربهی ما از گذر زمان را گسترش میدهند.
مورد دوم که اثربخشی بیشتری اندوه دارد، تلاش درجهت تکثیر آگاهی ذهن است. ذهنآگاهی بهمفهوم طلبیدن طولانی توجه خود به یک تجربه است؛ به چیزی که میبینیم، احساس میکنیم، میچشیم، میبوییم یا میشنویم.
این بدانمعنا است که بهجای تمرکز بر افکار خود، ازطریق حسها و تجربهی خود زندگی کنیم. این رویکرد متفاوتی برای اجتناب از آشنابودن است و بادنبالکردن تجربههای جدید اتفاق نمیافتد؛ بلکه با تبدیل نگرش ما نسبتبه تجربهها رخ میدهد. بهعنوان مثال، وقتی هنگام صبح دوش میگیرید، بهجای اینکه بگذارید ذهن شما روی مسائلی که صبر است امروز عمل دهید خواه کارهایی که دیشب اجرا دادهاید، تمرکز کند، سعی کنید توجه خود را به کاری که درون حال انجام آن هستید، جلب کنید و از دریافتن پاشش آب و حس گرما و آرامشی که همراه آن است، آگاه شوید. خواه در مسیر بازگشت از نگرش کار به منزل، در اتوبوس یا قطار بهجای فرورفتن در فکر مسائلی که با آن سرکار برخورد کردهاید، به آسمان بنگرید، به خانهها و ساختمانهایی که از آنها گذر میکنید و از وجود داشتن خویشتن داخل آنجا و گذر از میان آنها آگاه باشید.
وقتی درحال انجام کارهایی بسان کوتاهکردن چمنها یا شستن ظرفها هستید، با هدفون به موسیقی گوش نکنید یا دستور ندهید افکار بیهوده باخبر ذهن شما شود. توجه خود را بوسیله اشیاء و پدیدههایی که اطراف شما است و احساسهای فیزیکی که درون حال تجربهی آنها هستید، احضار کنید. علاوهبر اینکه ایفا این کارها لذتبخش میشود، شما متوجه میشوید این محل آزاد و هشیار دارای خاصیت گسترش زمان است؛ در مدت ذهنآگاهی قیمت اطلاعاتی را که پردازش میکنیم، اضافه میدهد.
از این دیدگاه ما مجبور نیستیم که به زمان بوسیله چشم یک متخاصم نگاه کنیم. تاحدودی میتوانیم تجربهی خود از گذر زمان را دریافتن و کنترل کنیم. بسیاری از ما سعی میکنیم با نوشیدن غذاهای خوب و ورزش کشش عمر خود را افزایش دهیم؛ که البته معقول است. ولی ما میتوانیم بوسیله روش دیگری نیز ارج زمانیکه داخل عمر خویشتن تجربه میکنیم را اضافه دهیم: با گسترش تجربهی خود از زمان.بیشتر بخوانید:زمانی سفردوستی، مصیبت روانی تلقی میشدبا ۱۰ مورد از عجیبترین اختلالات روانی آشنا شوید (بخش شروع)آدم پیوسته تحتتأثیر افکاری قرار دارد که از وجودشان بیخبر استدر چه سنی زیاد از قدیم خوشبین هستیم؟کوری گیاهی؛ چرا نمیتوانیم گیاهان را ببینیم؟
- ۹۸/۰۲/۱۹