دست افزار سرقت کردن از اغتشاش و غارت و در اصل گوش دادن زبان جنگ، درون هر شرایط و از زبان هرکسی که باشد، بار منفی انکارناپذیری دارد. کسی درون دنیا نیست که از استماع درباره جنگ لذت ببرد؛ سوا اندکی که مربوط به خاطرات جنگ، چشم انتظاری ها و فرجام خوش دیدارها باشد. در یک عموم می توان گفت محتوای تاریخچه «دختری که رهایش کردی» درباره جنگ و عواقب آن است، ولی جوجو مویز، دبیر کتاب، آن عرض زیرکانه خاطرات دوران جنگ را به تمثال کشیده است که خواننده نمی تواند از خواندن این تاریخچه صرف دیدن کند. داستان این شعر عاشقانه بسیار قدرتمند و احساس برانگیز است و با حوادث خاله و شیرین و زمان بندی ماهرانه خواننده را مشتاق قرائت کردن می کند. داخل ادامه این کتاب را بوسیله شما معرفی کرده ایم.
حتما بخوانید:معرفی کتاب عاشقی به سبک ون گوگکتاب ربه کا معلول دافنه دوموریه؛ شعر رذیلت داخل طبق معصومیتمعرفی تاریخ پریدخت، مراسلات پاریس طهران شناسنامه کتاب
اشتهار تاریخچه: دختری که رهایش کردی
نویسنده: جوجو مویز درباره کتاب دختری که رهایش کردی
موضوع حقیقی کتاب اشغال فرانسه توسط نازی هاست. شعر کتاب روایت زندگی هنرمندی بوسیله معروفیت ادوارد است که همسرش (سوفی) را صرفنظر می نرم و به جنگ می جوی. این تاریخچه در ۲ بازه زمانی قرن ساله از کلمه ۲ عیال به نام های سوفی و لیو روایت می شود.
داخل بخشی از تاریخچه که از واژه سوفی روایت می شود می خوانیم که در جریان بحران شهر کوچک آنها توسط آلمان ها اشغال و اشیا هنری و زیاده چرب یا شیرین شان غازت می شود. تو این میان قاب عکسی که ادوارد پیش از عدول کردن به جنگ از چهره سوفی کشیده بود، توجه یکی از فرماندهان نازی را جلب می نرم. چهره زن تو چهارچوب عکس لبخند محسور کننده ای دارد و چشم هایش صاعقه می زند. سوفی از این رویداد شوریده می شود. آبروی خود و خانواده اش را درون مخاطره می بیند و حاضر است همگی چیزش را فدا کند تا یک بار دیگر همسرش ادوارد را ببیند…
در آن سوی داستان (داخل یک بازه زمانی قرن ساله) رجولیت تصویر سوفی را به همسرش لیو نشان می دهد. تو این حین، بخاطر اینکه برملا شود این تصویر متعلق بوسیله چه کسی است، منازعه ای رخساره می دهد. داخل سیلان این منازعه اتفاقات جالب و تأمل برانگیزی پیش می آید که عقاید و باورهای لیو را سبک و وزین می بطی ء و متجاوز خواندنی است. درباره ادیب
جوجو مویز تاکنون ۱۳ شعر تصنیف است که همگی آنها با استقبال چشمگیری مواجه شدند. او با تاریخ من پیش از درون رتبه پرفروش ترین رمان را به خود اختصاص عدل. تا امروز کتاب های او به ۱۱ تعبیر ترجمه و روانه میدان شدند. برخی از فیلم سازان نیز بوسیله کتاب های جوجو مویز نگاه ویژه ای داشتند و از داستان های او فیلم ساختند. آیا این تاریخچه برای شماست؟
اگر بوسیله شعر های عاشقانه خارجی با حال و هوای غوغا و فضایی متفاوت علاقه مند هستید، پیشنهاد می کنیم این کتاب را بخوانید. وصف وقایع سال های جنگ و فضاسازی های احساسی و موشکافانه، برای علاقه مندان به ماجراجویی درباره جنگ بسیار جذاب و خواندنی است. در مقدر شدن هایی از این کتاب می خوانیم
«می دونی چه حسی داره وقتی خودت و به قسمت می سپاری؟ یه جورایی بهت خوشامد می گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه امید و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این معقول به وجود می اومد. به زودی می تونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون جهان بوسیله هم می رسیدیم، در مقابل تامین بودم که رب مهربونه، خدا هرگز اون قدری بی داد نیست که ما رو از آرام تو اون دنیا محروم کنه.»
«پس ازآن فهمیدم که همین مکان می میرم و در حقیقت دیگه واقعا برام مهم نبود. همه بدنم از درد گر محزون بود، پوستم از تب مقصد می کشید، مشروح هام درد می کردن و سرم سنگین وجود. پارچه ی کرباس پشت کامیون بلند شد و باز شد. یه نگهبان بهم اجازه عدل که برم بیرون، بوسیله محنت می تونستم حرکت کنم اما اون منو مثل یه صغیر سرکش، گرفت و هل رحم بیرون. انقدر لاغر و ریختگی شده بودم که تقریبا راحت پرت شدم.»
«زندگی هایمان زمانی به جای ترس، سوپ های آبکی گشنیز و فرماندهی نظامی، با هنر و عشق و کیف انباشته شده بود. او خودم را به من یادآوری کرد. که چقدر هنوز زورمند هستم و می توانم برای چیزهایی که می خواهم مبارزه کنم.
ادوارد، قسم می خورم زمانی که برگردی همان دختری منحوس که نقاشی کردی.» داخل امتداد بخوانید: معروف ترین رمان های عاشقانه ایرانی کدامند؟
حتما بخوانید:معرفی کتاب عاشقی به سبک ون گوگکتاب ربه کا معلول دافنه دوموریه؛ شعر رذیلت داخل طبق معصومیتمعرفی تاریخ پریدخت، مراسلات پاریس طهران شناسنامه کتاب
اشتهار تاریخچه: دختری که رهایش کردی
نویسنده: جوجو مویز درباره کتاب دختری که رهایش کردی
موضوع حقیقی کتاب اشغال فرانسه توسط نازی هاست. شعر کتاب روایت زندگی هنرمندی بوسیله معروفیت ادوارد است که همسرش (سوفی) را صرفنظر می نرم و به جنگ می جوی. این تاریخچه در ۲ بازه زمانی قرن ساله از کلمه ۲ عیال به نام های سوفی و لیو روایت می شود.
داخل بخشی از تاریخچه که از واژه سوفی روایت می شود می خوانیم که در جریان بحران شهر کوچک آنها توسط آلمان ها اشغال و اشیا هنری و زیاده چرب یا شیرین شان غازت می شود. تو این میان قاب عکسی که ادوارد پیش از عدول کردن به جنگ از چهره سوفی کشیده بود، توجه یکی از فرماندهان نازی را جلب می نرم. چهره زن تو چهارچوب عکس لبخند محسور کننده ای دارد و چشم هایش صاعقه می زند. سوفی از این رویداد شوریده می شود. آبروی خود و خانواده اش را درون مخاطره می بیند و حاضر است همگی چیزش را فدا کند تا یک بار دیگر همسرش ادوارد را ببیند…
در آن سوی داستان (داخل یک بازه زمانی قرن ساله) رجولیت تصویر سوفی را به همسرش لیو نشان می دهد. تو این حین، بخاطر اینکه برملا شود این تصویر متعلق بوسیله چه کسی است، منازعه ای رخساره می دهد. داخل سیلان این منازعه اتفاقات جالب و تأمل برانگیزی پیش می آید که عقاید و باورهای لیو را سبک و وزین می بطی ء و متجاوز خواندنی است. درباره ادیب
جوجو مویز تاکنون ۱۳ شعر تصنیف است که همگی آنها با استقبال چشمگیری مواجه شدند. او با تاریخ من پیش از درون رتبه پرفروش ترین رمان را به خود اختصاص عدل. تا امروز کتاب های او به ۱۱ تعبیر ترجمه و روانه میدان شدند. برخی از فیلم سازان نیز بوسیله کتاب های جوجو مویز نگاه ویژه ای داشتند و از داستان های او فیلم ساختند. آیا این تاریخچه برای شماست؟
اگر بوسیله شعر های عاشقانه خارجی با حال و هوای غوغا و فضایی متفاوت علاقه مند هستید، پیشنهاد می کنیم این کتاب را بخوانید. وصف وقایع سال های جنگ و فضاسازی های احساسی و موشکافانه، برای علاقه مندان به ماجراجویی درباره جنگ بسیار جذاب و خواندنی است. در مقدر شدن هایی از این کتاب می خوانیم
«می دونی چه حسی داره وقتی خودت و به قسمت می سپاری؟ یه جورایی بهت خوشامد می گه. دیگه نه دردی هست، نه ترسی و نه امید و آرزویی. مرگ، امید بود که داشت با این معقول به وجود می اومد. به زودی می تونستم ادوارد رو ببینم. ما تو اون جهان بوسیله هم می رسیدیم، در مقابل تامین بودم که رب مهربونه، خدا هرگز اون قدری بی داد نیست که ما رو از آرام تو اون دنیا محروم کنه.»
«پس ازآن فهمیدم که همین مکان می میرم و در حقیقت دیگه واقعا برام مهم نبود. همه بدنم از درد گر محزون بود، پوستم از تب مقصد می کشید، مشروح هام درد می کردن و سرم سنگین وجود. پارچه ی کرباس پشت کامیون بلند شد و باز شد. یه نگهبان بهم اجازه عدل که برم بیرون، بوسیله محنت می تونستم حرکت کنم اما اون منو مثل یه صغیر سرکش، گرفت و هل رحم بیرون. انقدر لاغر و ریختگی شده بودم که تقریبا راحت پرت شدم.»
«زندگی هایمان زمانی به جای ترس، سوپ های آبکی گشنیز و فرماندهی نظامی، با هنر و عشق و کیف انباشته شده بود. او خودم را به من یادآوری کرد. که چقدر هنوز زورمند هستم و می توانم برای چیزهایی که می خواهم مبارزه کنم.
ادوارد، قسم می خورم زمانی که برگردی همان دختری منحوس که نقاشی کردی.» داخل امتداد بخوانید: معروف ترین رمان های عاشقانه ایرانی کدامند؟
- ۹۸/۰۳/۲۱